چند هفته پیش، فیلم پرفروش تاریخی کریستوفر نولان اپنهایمر روی بلوری شد. ظرف چند روز، دیسک در همه جا فروخته شد و به طور یکسان از موجودی های خرده فروشی آنلاین و قفسه های آجری ناپدید شد.
در عصری که رسانههای فیزیکی ظاهراً در بستر مرگ هستند و به دلیل راحتی پخش جریانی تا مرز انقراض پیش میروند، این چیزی بود که قبلاً «انتشار ویدیوی خانگی» نامیده میشد، چنان تقاضایی داشت که شروع به دریافت نرخ گزاف فروش مجدد کرد. یک کلاسیک کالت که مدت هاست چاپ شده است. چنین قدرت غیرعادی یک حس فرهنگ پاپ است که ما هنوز در حال یافتن راههای جدید برای تعیین کمیت موفقیت آن هستیم.
بر اساس بسیاری از معیارها، Oppenheimer فیلم سال 2023 بود. تعداد زیادی از طرفداران – از جمله، اتفاقاً، نویسنده این مقاله – استدلال می کند که این در واقع بهترین فیلم سال است: یک منظره مغزی خیره کننده که میراث تاریک سوژه خود، به اصطلاح پدر را مشاهده می کند. بمب اتمی، به عنوان یک واکنش زنجیره ای از پیامدهای سیاسی، فلسفی و وجودی.
اما حتی با کنار گذاشتن بحث شایستگی هنری، اپنهایمر همچنان در طول سال به طرز غیرممکنی در سینما ظاهر می شود. هیچ چیز دیگری به چنین ترکیب کاملی از محبوبیت چندگانه، تحسین شگفت انگیز و کنجکاوی فرهنگی انبوه دست یافت. نه، حتی باربی، یین رنگارنگ تراشهدار به اپنهایمر یانگ افسرده و خاموش است.
فیلم نولان احتمالاً همیشه تا حدی در حافظه عمومی به فیلم گرتا گرویگ مرتبط خواهد بود: انتشار همزمان آنها به رقابت هشتگ شوخی دامن زد که از طریق اشتیاق اینترنتی به یک ایده دوگانه سودمند برای دو طرف تبدیل شد. سنین اما پس از هفتهها نمایشهای فروخته شده، رکوردشکنی اپنهایمر را نمیتوان صرفاً به باربنهایمر.
و اگر باربی قاطعانه برنده مسابقه باکس آفیس شود، و فراتر از همه انتظارات باشد تا از هر چیز دیگری که در این 12 ماه گذشته منتشر شده است، پیشی بگیرد، موفقیت ظالمانه خودش این کار را نمی کند. تقریباً بعید به نظر می رسد که افرادی که خطوط ضرب المثلی را در اطراف بلوک تشکیل می دهند تا یک درام سه ساعته درباره فیزیک کوانتومی را ببینند.
در زمانی که باکس آفیس سالانه تحت سلطه مالکیت معنوی با هدف همه سنین است، اپنهایمر خارج از جعبه اسباب بازی فکر کرد – و ساخت بیشتر از بسیاری از فیلم هایی که این کار را نکردند. شما باید نزدیک به یک دهه به عقب برگردید، به میزان مشارکت گسترده برای تک تیرانداز آمریکایی، برای دیدن یک نمودار برتر از این جذابیت بزرگسالان
یا هنوز به عقب تر. برای یافتن یک رویداد سینمایی تابستانی بسیار سنگین و پربار با اهمیت تاریخی. تا پنجره خاص انتشار در ماه ژوئیه، Oppenheimer تاثیر لرزه ای Saving Private Ryan
حتی در حوزه باریکتر پدیدههای بزرگتر، اپنهایمر یک امر پرت است. سابقه کمی برای شکستن این مشخصات خاص، این دستور العمل نادر برای موفقیت وجود دارد. این یک درام جنگی بدون جنگ است
به عبارت دیگر، بدون قلاب اکشن-سینمایی که تک تیرانداز و را ساخت. رایان برای معتادهای احساساتی نیز جذاب است. این یک استودیوی گران قیمت است که تا حدی به رنگ سیاه و سفید گرفته شده و ساختاری شبیه معادلات ریاضی دارد و بیشتر به مردانی میرسد که در اتاقهایی ایستادهاند و در حال بحث درباره نظریههای علمی هستند یا از یک تفتیش عقاید کمربند عبور میکنند. با هیچ حساب و کتابی معمولی، چنین فیلمی یک میلیارد دلار درآمد ندارد.
البته، بلاک باسترهای خوش فکر، تخصص نولان هستند. و هیچ فیلمسازی در قید حیات نمیتواند ادعا کند که وفاداری به برندی که ایجاد کرده است.
وضعیت نام آشنا که وقتی نوع فیلمهای هیجانانگیز عروسکهای تودرتو از لحاظ ساختاری پیچیدهتر را در نظر بگیریم، قابل توجهتر است، مانند Inception یا دانکرک، که به او کمک کرد تا به این مکان برسد. Oppenheimer اثبات نهایی توانایی نولان برای تبدیل تقریباً هر فرضی به یک گاو پول نقد به واسطه مشارکت تبلیغاتی خود است.
همچنین تأیید میکند که نویسنده-کارگردان نامی به اندازه هر نشان ابرقهرمانی شناخته شده جهانی برای خود ساخته است. 15 سال پس از اینکه شوالیه تاریکی او را به لیست A برد، نولان کاملاً از زیر سایه خفاش بیرون آمده و تماشاگران را با خود همراه کرده است.
به هر حال، فیلم های ابرقهرمانی در سال 2023 به نمایش درآمدند. در سطح جهانی، Oppenheimer از همه آنها بهتر عمل کرد – پیروزی نمادینی با حضور رابرت داونی جونیور جوان شده که مرد آهنی را با بهترین عملکردش پشت سر گذاشت. عملکرد در سال.
اینکه چیزی بسیار ضعیف میتواند با بسیاری از تماشاگران سینما ارتباط برقرار کند، تنها یکی دیگر از جنبههای عجیب این داستان موفقیت است. Oppenheimer صرفاً مبتنی بر گفتگو و فرآیند نیست. این یک فیلم ترسناک عظیم است: یک فیلم زندگینامه ای مرد بزرگ که به این نتیجه می رسد که انسان بزرگ آن اساساً جهان را نابود کرده است.
آیا فیلم علیرغم گرانش روز قیامت بسیار بزرگ شد یا به خاطر آن؟ بینندگانی که به دنبال یک آینه خاکستری بیشتر از مشکی، از اضطراب تکنولوژیکی خود هستند، میتوانند آن را در پرترهای از مردی بیابند که مرزهای پیشرفت علمی را پشت سر میگذارد، بدون اینکه فکر کافی در مورد پیامدهای آن داشته باشند. هر عنوان جدید ترسناک در مورد، مثلاً تکثیر هوش مصنوعی، ترس از تراژدی چندین دهه نولان را بازتاب می داد.
و طنین آخرالزمانی فیلم به طرز نگران کننده ای گسترش یافت زیرا تابستان جای خود را به پاییز داد. این یک مثلث تصادفی به موقع با قاتلان ماه گل و منطقه مورد علاقهOppenheimer با دنیای معاصر صحبت میکند که یا چشم خود را میبندد یا – مانند جمعیت کوبنده ورزشگاه که اوپی مقصر کیلین مورفی را تعقیب میکند.
در واقع تشویق برای کشتار جمعی و ویرانی. به نظر میرسید که اخبار جهانی پاییز امسال تنها بر دیدگاه بیمارگونه آن از دفاع شخصی ملی و هدف میهنپرستانه به عنوان چکهای سفید برای ایجاد ویرانی بدون محدودیت تأکید میکند.
همه اینها Oppenheimer را به یک فیلم لحظه ای تبدیل کردند – یک موفقیت بسیار بد برای دوران احساس بد ما، کاملاً کالیبره شده برای تسخیر تخیل مخاطبانی که دائماً افق را برای شکوفایی ابر قارچ جدید بررسی می کنند.
اگر باربی روحهای بیشماری را شاداب کرد (و از توانایی انجام این کار به خوبی استفاده کرد)، اپنهایمر آنجا بود تا آنها را با یک درس تاریخ در مورد اینکه همه ما در سطح گونهای دچار مشکل شدهایم کمرنگ کند. شاید جبرگرایی آن دلسوزانه و تسبیح آمیز بود.
یا شاید نولان فقط می داند که چگونه قرص های تلخ را به سبک مسحورکننده بپوشاند. فیلمهای او حتی در ناامیدانهترین حالت خود، با شتابی عفونی پیش میروند، مسابقه شورانگیز مونتاژ او.
به هر حال، در شکوفایی انفجاری اپنهایمر، بارقههای امید نیز وجود داشت. شما میتوانید آنها را به گونهای ببینید که این درام بزرگ و پرحرف – همان تعریف، روی کاغذ، یک فیلم کاملاً برای مخاطبان مسنتر – طیفی از جمعیتشناختی را به خود جلب کرد و با جمعیتی 18 تا 34 ساله صحبت میکرد که اغلب متهم به عدم توجه هستند.
و از طریق محبوبیت و تبشیر نولان، این فیلم تعداد زیادی از بینندگان را به جادوی 70 میلی متری و اکنون، ظاهراً، به ضرورت عملی رسانه های فیزیکی کشاند. این دارو به طور فزاینده ای مانند یک داروی دروازه به نظر می رسد که کرم چاله ها را به دنیای جدیدی از قدردانی از سینمادوستان باز می کند.
در ابتدایی ترین سطح، موفقیت Oppenheimer نشان داد که فیلم های هالیوودی قابل اجرا هستند و بیشتر از یک فرنچایز بالقوه در ذهن آنها نقش بسته است. نوع فیلم هایی که معمولاً به ما می گویند دیگر ارزش سرمایه گذاری را ندارند. این نشان داد که اگر چشم انداز به اندازه کافی بزرگ به نظر برسد، مخاطبان ممکن است دسته دسته بیایند، صرف نظر از اینکه موضوع چقدر تیره یا به ظاهر خشک باشد.
اینکه آیا اپنهایمر برای درامهای بلندپروازانهتر، از جمله درامهایی که توسط فیلمسازان نقشآفرین کریستوفر نولان کارگردانی نشدهاند یا خیر، باید منتظر ماند و دید. اما تماشای تسخیر تخیل جمعی دلیلی برای کمی خوشبینی بود، حتی با وجود اینکه نتیجه فیلم – تاریک به اندازه پایان فیلمهای پرفروش ۱۰۰ میلیون دلاری – بدبینی خالص تقریباً شیمیایی را نشان میداد.